مهربانوت

ساخت وبلاگ
وقت های تنهایی و همیشه خوب است. تنهایی بی بچه منظورم است که بهت فرصت می دهد ذهنت را کمی مرتب کنی و بدانی با خودت چند چندی. بدانی به غیر از مادر دیگر چه هستی. چه بودی و چه می خواهی باشی! بچه عجیب همه چیز مهربانوت...ادامه مطلب
ما را در سایت مهربانوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrbaanootf بازدید : 123 تاريخ : چهارشنبه 5 دی 1397 ساعت: 19:51

زندگی هر چقدر هم بعضی روزهاش خشن باشد، اما تصویر صبح خانه به وجد می آوردم و بهم خوشامد می گوید. زود از خواب بیدار شدم تا هم سکوت صبح خانه را ببینم و با یک نوشیدنی گرم بنشینم پای کارهام. برنامه داشتم مهربانوت...ادامه مطلب
ما را در سایت مهربانوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrbaanootf بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 5 دی 1397 ساعت: 19:51

صبح همیشه خوب است. پر از انگیزه و نور. پر از امید و وقت و برنامه از پایان نامه قشنگم ممنونم که من را صبحها زودتر بیدار میکند، موهام را شانه می زدند و دست هام را با وعده های شیرینش می گیرد و می نشاند پ مهربانوت...ادامه مطلب
ما را در سایت مهربانوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrbaanootf بازدید : 29 تاريخ : چهارشنبه 5 دی 1397 ساعت: 19:51

اگر تجربه کرده باشید، میدانید شیر دادن بهشتی ترین اتفاق دنیاست و لذتش را هیچ کلماتی نمی توانند توصیف کنند. منکه هنوز جایی جمله ای درباره اش نخوانده ام که حق مطلب را ادا کند.. و از خدا ممنونم که ۱۴ ماه فرصت تجربه کردنش را داشتم. هرچند که معتقدم اگر به تعداد انگشت های دستم هم شیر داده بودم باز مزه ی ا مهربانوت...ادامه مطلب
ما را در سایت مهربانوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrbaanootf بازدید : 86 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 12:07

سلام گرم مرا با انبوه شرمساری بپذیرید. کلی بدهکار شما هستم و دلم نمی خواهد نبودنم را گردن هیچ چیزی بیندازم.. همه چیز تقصیر من است و کاملا تسلیمم.ولی حالا که آمده ام تقریبا دست پرم. در زیر آدرس کانال تلگرامم را برایتان می گذارم  تا مطالب را مهربانوت...ادامه مطلب
ما را در سایت مهربانوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrbaanootf بازدید : 59 تاريخ : دوشنبه 25 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:42

همینکه نیم ساعت زودتر بیدار شوم هم کلی از خود همیشگیم جلوام! بیدار که شدم مهربان را صدا زدم .. و رفتم بیرون از اتاق.دست و روم را شستم و آمدنی رفتم روی وزنه. وزن قبل بارداریم را دارم..این‌خوب است ولی بیشتر شدنش نگرانم میکند... باید فکری برای خودم مهربانوت...ادامه مطلب
ما را در سایت مهربانوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrbaanootf بازدید : 90 تاريخ : دوشنبه 25 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:42

فردای مهمانی شکوه خاص خودش را دارد، وقتی که میروی سراغ مستطیل سفید بزرگ و میبینی اومممم بههه به... همه چیز توش هست. غذا هست، سالاد هست، ماست خیار هست.. بازم بگم؟سبزی خوردن و دوغ هم هست..تنها کاری که باید کنم دوش گرفتن است. خمیازه های پسرک به سه مهربانوت...ادامه مطلب
ما را در سایت مهربانوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrbaanootf بازدید : 63 تاريخ : دوشنبه 25 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:42

زندگی برگشته به روال قبل یا ما خو گرفته ایم به شرایط تازه، نمی دانم .. مدیریت بحرانمان اما بهتر شده و این خیلی خوب است. ظاهرا توی همین خانه ماندنی هستیم و الان خیلی خوشحال تر از یک ماه پیشم که هنوز نرفته بودیم دنبال خانه! و از قیمت ها اینهمه متعجب نبودیم .. و البته جایی هم مورد پسندم نشد و باعث هم شد خدا را خیلی  شکر کنم که اینجاییم و اینجا را اینهمه دوست دارم..  مدل دوست داشتنم البته با دو سال گذشته متفاوت است  و پخته تر به نظر می رسد! چرا ؟ من هم نمی دانم :)از حال این روزهایمان اگر بگویم خوب است. زندگی یک روند ملایم و ساکتی را گرفته و پیش می رود و گاهی یک تکان هایی هم به ما می دهد که خیلی درگیر سکوتش نشویم و حوصله مان یک وقت ته نگیرد! همین چند ساعت پیش با لیلی خانه آن یکی لیلی بودیم. جمع که شدیم دیدم تعدادمان دوبرابر شده و هر کدام یک بچه زده ایم زیر بغل نشسته ایم و دورمان پر از لوازم و اسباب بازی و پوشک و چه و چه و چه ی آنهاست و حنا بانو هم فعلا  در امر بهم ریزی خانه زندگی ها یکه تازی می کند تا دو دلاور دیگرمان بزرگ شوند و به ارتش او بپیوندند! دیگر سال ه مهربانوت...ادامه مطلب
ما را در سایت مهربانوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrbaanootf بازدید : 69 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 21:53

بعد قرنی لپ تاپ عزیز صورتی خودم را باز کردم و گذاشتم روی پاهام و می نویسم. خراب است یا نه، نمی دانم .. بار آخر که بستمش حالش خوب  نبود.. حالا اما خودبخودکار می کند!  بسکه رفیق و خوب است این لپ تاپ نازنین من:)یکسال بیشتر شد که با لپ تاپ همسر می نوشتم و حالا که این صورتی مهربان را باز کردم انگار دفتر خاطراتم را باز کرده باشم!! تمام خاطره ها از زمانیکه خریدمش و لازمه ی اصلی کارم شد و پست های خیلی زیادی که برای وبلاگ نوشتم، با فشردن این دکمه های سفید نرررم، دارند برایم  زنده می شوند. صفحات قدیمی که ذخیره کرده ام توی نوار بالایی  چه چیزها که به یادم نمی آورند!!!! اووووف... زمان... زمان... زمان ... تو داری چکار می کنی با ماها!!؟  بگذریم. شباهنگام است و کودک ِ سخت خوابیده را گذاشته ام توی گهواره. شب ها حوالی ده هر جا که باشیم چشم هاش را می مالد و غرغرهای خوابالودش را آغاز می کند که باید کمکش کنیم بخوابد ..  حالا  هم بعد کلی بازی و خستگی و کمی لالا بازی در آغوش بابا و کمی من، عاق مهربانوت...ادامه مطلب
ما را در سایت مهربانوت دنبال می کنید

برچسب : بسی رنج بردم درین سال سی,بسي رنج بردم درين سال سي,شعر بسی رنج بردم دراین سال سی, نویسنده : 1mehrbaanootf بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 23 آذر 1395 ساعت: 5:07

این وقت های خانه را خیلی دوست دارم.. سکوت و تنهایی که هرلحظه ممکن است با صدای بیدار شدن مهراد تمام شود.  اینکه نمی دانم چقدر وقت دارم که یک لیوان چای آسوده  و پای سیب دلچسبم را نوش جان کنم و راااحت برای خودم لم بدهم گوشه ای و قیصر بخوانم شاید لذت این دقایق محدود را بیشتر می کند.چند بیت می خوانم و یک قلپ چای و یک برش کوچک پای. برش ها را تا جای ممکن کوچک کرده ام که پای نازنینم دیرتر تمام شود و شیرینی دقایقم بیشتر طول بکشد..تنهاییم اما زیاد که می شود، هی خودم را می رسانم به پسرک و بی صدا می خواهم که بیدار شود و چشم های سیاه گردش را بدوزد به من و کمرش را بیاورد بالا که زود بغلش کنم ... بغلش شکلات شیرین من است، هم مادرم ،هم بچه توی بغل کودک ملوسم!این  لحظه های شیرین تنهایی  و سکوت شب ها دو نفره اند. خورشید که از آسمان می  رود، یک زن و  یک مرد انگار که از یک جنگ شیرین برگشته باشند، کودک را فرستاده اند به خواب و نشسته اند و نفس های راحت آخر روز را می کشند و توی همین دقایق آزادی مهربانوت...ادامه مطلب
ما را در سایت مهربانوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrbaanootf بازدید : 57 تاريخ : سه شنبه 23 آذر 1395 ساعت: 5:07